اقتصاد سیاسی, برنامههای در حال انجام, حوزه های تخصصی, در رسانه, دیدگاه تخصصی, سیاستهای ارزی تجاری, محصولات
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از دانشآموزان و دانشجویان به مناسبت ۱۳ آبان، با اشاره به روند رو به افول آمریکا در عرصههای گوناگون، فرمودند: «قدرت سخت آمریکا هم بهشدت ضربه دیده. قدرت سخت، یعنی قدرت نظامیگری، قدرت اقتصاد؛ آمریکا امروز پانزده تریلیون دلار بدهکار است؛ رقم، رقمی افسانهای است؛ پانزده تریلیون دلار بدهکاری آمریکا است! قریب به هشتصد میلیارد دلار کسر بودجهٔ آمریکا است در همین سال جاری؛ یعنی اینها درواقع عقبماندگیهای اقتصادی است.» ازاینرو، بخش اقتصاد پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتگو با دکتر علی مروی، مدیر گروه اقتصاد اندیشکدهٔ حکمرانی شریف به تشریح شواهد اقتصادی این افول پرداخته است.
به نظر شما چه شواهد و مستنداتی ناظر به افول اقتصادی آمریکا وجود دارد؟بازارهای مالی آمریکا پس از بحران ۲۰۰۷-۲۰۰۸ رشدی عجیب و غیرعادی را تجربه کردهاند؛ بهنحویکه بیشتر ناظران از این پدیده بهعنوان حباب در بازار بورس آمریکا که یکی از بزرگترین بازارهای دنیاست، یاد میکنند. نمودار زیر بهخوبی این رشد غیرعادی را نشان میدهد.
نمودار شماره ۱
همانگونه که از این نمودار مشخص است، شاخص سهام S&P ۵۰۰ بیش از ۳ برابر عایدی داشته و بهمراتب از بیشترین مقدار خود در سال ۲۰۰۷ فراتر رفته است. این در حالی است که شاخص «Russell ۲۰۰۰»[*] و شاخص ترکیبی «Nasdaq»[**] حتی رشد بالاتری را تجربه کردهاند.
نمودار شماره ۲
علت این حبابها تا حدی روشن است: اعتبارِ بهشدت ارزان و نرخهای بهرهٔ بهشدت پایین. این دو باعث شدهاند که سفتهبازان دسترسی راحتتر و ارزانتری به اعتبارات برای سفتهبازی داشته باشند. بهعنوانمثال وامهای ارزان، زمینهٔ سفتهبازی در بازار مسکن را مهیاتر کرده و هزینهٔ نهایی دادوستد سهام را پایین آورده است. علاوه بر این، نرخ بهرهٔ پایین باعث شده است که انگیزهٔ نگهداری پول در بانکها نسبت به فعالیت در بازار بورس بهمراتب کمتر گردد.
نمودار شماره ۳
برخی از کارشناسان معتقدند همانگونه که نرخ بهرهٔ منفی منجر به حباب مسکن در اوایل هزارهٔ جدید شد، دورهٔ طولانیمدت نرخ بهرهٔ منفی در سالهای اخیر نیز منجر به شکلگیری حباب شده است؛ منتها حباب در همهچیز!
نمودار شماره ۴
این امر از مقایسهٔ نرخ بهرهٔ فدرال رزرو و نرخ بهرهٔ تیلور (منتج از مدل مربوط بهقاعدهٔ تیلور) نیز قابل استنباط است. اگر نرخ بهرهٔ فدرال رزرو خیلی کمتر از نرخ بهرهٔ تیلور باشد، ریسک تورم و تشکیل حباب بهشدت بالا خواهد بود؛ اتفاقی که در سالهای اخیر رخ داده است:
نمودار شماره ۵
وضعیت نابرابری در آمریکا در مقایسه با اروپا نگرانکننده باشد. در آمریکا از سال ۱۹۹۵، یک درصد جمعیت این کشور در حال ثروتمند شدن با هزینهٔ ۵۰ درصد جمعیت -که کمدرآمدها هستند- میباشند. این یک درصد جمعیت ثروتمند آمریکا حدود ۲۰ درصد از درآمد سالانهٔ کشور را در اختیار دارند و آن ۵۰ درصد کمدرآمد جامعه، حدود ۱۳ درصد از درآمد سالانه را دارند. این نسبت در اروپا دقیقاً برعکس است.
نمودار شماره ۶
همچنین در سال ۲۰۱۳ حدود ۷۸ درصد استارتاپهای بزرگ دنیا در آمریکا و حدود ۴۱ درصدشان فقط در سیلیکونولی متولد میشدند؛ این آمار در سال ۲۰۱۸ به ۳۸ درصد در آمریکا و ۱۷ درصد در سیلیکونولی کاهش یافته است.
نمودار شماره ۷
درنهایت باید به این نکته اشارهکنیم که شرایط مذکور منجر به افزایش بدهی شرکتهای برجسته و بزرگ آمریکایی به بیش از ۴۵ درصد GDP این کشور شده است.
نمودار شماره ۸
حجم عظیم بدهی اقتصادی آمریکا چگونه بر تضعیف آمریکا در جایگاه برتر قدرت تأثیر دارد؟بدهی دولت آمریکا نسبت به دارایی این کشور در وضعیتی است که خالص ثروت دولت هماکنون منفی است. این بدان معناست که ادامهٔ استقراض آمریکا از جهان سختتر خواهد شد؛ چراکه دارایی کافی برای پرداخت این بدهی عظیم وجود ندارد.
نمودار شماره ۹
همچنین بازندهٔ رفتارهای هیستیریک و نامعقول ترامپ در عرصهٔ جهانی، اقتصاد آمریکا خواهد بود. ترامپ معمولاً علیرغم تهدیدهای لفظی و رجزخوانی زیاد، امتیازهای سطحی میگیرد که ارزش بلندمدتی ندارند اما تهدیدهای او اعتبار آمریکا که بزرگترین داشتهٔ این کشور برای حمایت از دلار بهعنوان ارزی جهانی است را تضعیف میکند.
مطالعهٔ جدید بانک مرکزی اروپا بیانگر این است که آمریکا برخلاف انتظار، بیشترین زیان را از جنگ تجاری با چین در سال اول خواهد کرد و اتفاقاً چین برندهٔ این جنگ خواهد بود. دلیل اصلی این امر امکان جایگزینی بهتر کالاهای چینی در دیگر کشورها است.
نمودار شماره ۱۰
بحران مالی ۲۰۰۸، جنبش والاستریت و … چه نقشی در تضعیف قدرت اقتصادی آمریکا دارند؟بحرانها اگر از آنها درس گرفته شود، بهترین آموزگارند. آنطور که نوبلیست اقتصاد امسال میگوید، بحران چیز وحشتناکی برای از دست دادن است! یعنی باید از بحرانها برای انجام اصلاحات استفاده کرد. در آمریکا معمولاً این کار انجام میشود و این باعث ضربهپذیری و آسیبپذیری کمتر اقتصاد این کشور شده است. پس، اثر بحران ۲۰۰۸ بر اقتصاد امروز آمریکا چندان مهم نیست. شورش ۹۹ درصدیها هم تأثیرگذار بود اما اکنون دیگر نقشی در امروز و آیندهٔ آمریکا ندارد. با همهٔ این احوال، میتوان نشان داد که مخازن بحران و شورشهای بزرگتر در اقتصاد آمریکا روشن است. اوباما به همین دلایل، بیمهٔ درمانی جامع و بسیاری از طرحهای به نفع اقشار فرودست را اجرا کرد که ترامپ در حال از بین بردن آنها است.
هندسهٔ قدرت اقتصادی در چند سال اخیر در جهان چه تغییری کرده و چه عواملی در تغییر این هندسه مؤثر است؟در سطح جدید قدرت جهانی، اقتصاد نقش اول را دارد و قدرت نظامی جای خود را به قدرت اقتصادی داده است. رشد سریع چین، بزرگترین تهدید راهبردی برای آمریکا است. به نظر میرسد راهبرد چینیها عدم درگیری نظامی حداقل تا سال ۲۰۲۵ است که در آن زمان به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل میشوند. پسازآن، چین علاوه بر برتری اقتصادی به دنبال برتری سیاسی و جغرافیایی هم خواهد رفت. برخی تحلیلگران حتی جنگهای قدرت میان چین و آمریکا در آن سالها را پیشبینی میکنند.
بااینحال تا هنگامیکه برتری دلار در جهان وجود دارد، تضعیف شدید آمریکا ناممکن است. برخی، طرح چین برای احیای جادهٔ ابریشم و سرمایهگذاری یک تریلیون دلاریاش را در راستای افزایش نقش «یوان» در کشورهای مورد سرمایهگذاری و دسترسی سریع کالا و پول چینی به این کشورها و از بین بردن برتری دلار ارزیابی میکنند.
در این وضعیت، ترامپ بزرگترین دشمن سروری دلار خواهد بود؛ چراکه ثبات سیاسی در آمریکا باعث میشد که دلار جایگاه خود را بهخوبی حفظ کند اما بیثباتیهایی که او ایجاد کرده، بزرگترین دشمن آمریکا و برتری دلار است.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
پینوشت:
[*] این شاخص توسط FTSE راسل، که زیرمجموعهٔ گروه بورس سهام لندن است، نگهداری میشود. راسل ۲۰۰۰ شایعترین معیار برای صندوق سرمایهگذاری مشترک است که بهعنوان ارزش بازار شناسایی میشود؛ درحالیکه شاخص S&P ۵۰۰ برای سهام سرمایهگذاری بزرگ استفاده میشود.
[**] Nasdaq ۱۰۰، شامل سهام یکصد شرکت غیرمالی آمریکایی و بینالمللی میشود که بر مبنای سرمایهٔ بازار در بورس فهرست شده است. این شاخص در ژانویهٔ ۱۹۸۵ از سطح ۲۵۰ تأسیس شد و بر بخشهای فناوری بالا تمرکز دارد. CFD روی شاخص Nd ۱۰۰ به دلار آمریکا معامله میشود.