برنامههای انجام شده, حوزه های تخصصی, حکمرانی رسانه, دیدگاه تخصصی, محصولات, نظامهای رسانهای
اغتشاشاتی که روز شنبه در تهران، مشهد، قزوین و برخی دیگر از شهرهای کشور رخ داد، گرچه در ابتدا ریشه در مشکلات اقتصادی مردم داشت، اما توسط برخی کانالهای پیامرسان تلگرام، به یک شورش تبدیل شد.در رأس آنها کانال آمدنیوز قرار داشت که طیفهایی از مردم را برای شرکت در این شورشها با جدیت تهییج میکرد و سعی میکرد از طریق اطلاعرسانی و آموزش، این اغتشاشات رو سازماندهی کند که البته تا حدودی هم موفق بود. آمد نیوز توانست یک اعتراض مدنی به وضع اقتصادی در یک شهر (مشهد) را به اعتراض علیه نظام تبدیل کرده و به شهرهای دیگر سرایت دهد.
کار البته بهصرف اطلاعرسانی ختم نشد. آمدنیوز از مردم خواست که دست به مقابله عملی بزنند حتی با کوکتلمولوتف! در اینجا بود که وزیر ارتباطات وارد صحنه شد و در «توئیتی» خطاب به مدیر تلگرام از او «درخواست» کرد که جلوی دعوت به خشونت را بگیرد. مدیر تلگرام در توییت دیگری به وزیر ارتباطات ایران پاسخ میدهد: “دعوت به خشونت بر اساس «مقررات تلگرام» ممنوع است. اگر صحت داشته باشد، ما ناچاریم چنین کانالی را بدون توجه به محبوبیت و گرایش سیاسی آن مسدود کنیم.” درواقع به وزیر ارتباطات میگوید که درخواست او را موردبررسی قرار میدهد! آنهم بر اساس قوانین تلگرام! و البته پس از بررسی پاسخ میدهد: ” یک کانال تلگرامی (آمدنیوز) آموزش استفاده از کوکتلمولوتوف را به مخاطبانش آغاز کرده بود و به دلیل مقررات ما درباره «عدم دعوت به خشونت» معلق شد. مراقب باشید، اینها خطوطی هستند که نباید از آنها عبور کرد.”
دورف درست میگوید. ” اینها خطوطی هستند که نباید از آنها عبور کرد.” اما سؤال اصلی اینجاست که این خطوط را چه کسی باید وضع کند؟ مدیر تلگرام؟ وزیر ارتباطات؟ یا مردم ایران؟ اینجاست که بحث حاکمیت ملی مطرح میشود. مردم ایران در ذیل یک میثاق ملی به نام قانون اساسی تصمیم گرفتند که در این کشور حاکمیت چگونه اعمال شود و درواقع این خطوط را مشخص کردند و روش اعمال این حاکمیت را نیز تعیین کردند (تعبیر دقیقتر در اصل ۵۶ قانون اساسی آمده است). بر این اساس سه قوه تشکیل شده است که هرکدام در این اعمال حاکمیت نقشی را بر عهده دارند.
فضای مجازی باآنکه نام “مجازی” بر آن نهاده شده، اما کاملاً حقیقی است چراکه امتداد زندگی انسانها در شبکهای بر بستر فناوری اطلاعات است و همانطور که در اغتشاشات شنبه بهوضوح دیده شد (و البته همه ما بهصورت روزمره با آن مواجهیم) این فضای مجازی کاملاً اثرات حقیقی دارد. پس نمیتوان حاکمیت این فضا را نیز از فضای حقیقی کشور منفک کرد و لذا هر آنچه در فضای واقعی کشور تحت حاکمیت ملی ایران قرار دارد، باید در فضای مجازی هم تحت این حاکمیت قرار داشته باشد.
اما در ماجرای روز شنبه و اغتشاشاتی که تا حدی توسط کانالهای تلگرامی سازماندهی میشدند، دستبسته حاکمیت بهخوبی دیده میشد. درحالیکه همه شاهد بودند که این کانالها دست به تحریک مردم میزنند، اما امکان حذف این کانالها برای مسئولان امکان نداشت. وزیر ارتباطات که در اینجا موظف به اعمال این حاکمیت بود، تنها توانست درخواست خود را از طریق توئیتر برای مدیر تلگرام ارسال کند و مدیر تلگرام بر اساس قوانین خود، و نه قوانین مردم ایران، در این موضوع تصمیم گرفت. درواقع مدیر تلگرام به ما نشان داد که اوست که دارد برای ما تصمیم میگیرد و نه مسئولان بر خواسته از رأی مردم. اوست که قانون وضع میکند، نه مردم ایران! اوست که تشخیص میدهد و نه ما! و بهاینترتیب تمام قوانین و ساختارهای کشور کنار گذاشته میشوند و این معنی کامل نقض حاکمیت ملی است. پیامرسانی در خارج از مرزها ما، با قوانینی که خود وضع میکند، برای مردم این سرزمین تصمیم میگیرد و مسئولان ما تنها میتوانند درخواستهای خود را با او مطرح کنند.
امروز فضای مجازی، حاکمیت ملی کشورها را بهشدت تهدید میکند. شرکتها بزرگ چند ملیتی از طریق فضای مجازی، از مرز کشورها عبور میکنند و در آنها حکومت میکنند. آنها هستند که جریان رسانهای کشورها را به دست دارند. آنها قوانین خود را وضع میکنند و خود اجرا میکنند. آنها تصمیم میگیرند که چه مطالبی باید منتشر شود و مردم از آن مطلع شوند و چه مطالبی مسکوت بماند و حذف شود.
منتشرشده در:
روزنامه صبح نو در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۹۶
سایت خبری الف در تاریخ ۱۲ دی ۱۳۹۶