برنامههای در حال انجام, حوزه های تخصصی, در رسانه, دیدگاه تخصصی, محصولات, مطالعات سیاسی و بینالملل, میزهای منطقهای
همانطور که انتظار میرفت، دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا اعلام کرد که از توافق خارج میشود. در چنین شرایطی، بزرگترین سؤالی که پیش روی ایران بهعنوان طرف مقابل توافق قرار دارد این است که چگونه به اقدام دولت آمریکا مبنی بر خروج از برجام واکنش نشان دهد. موضوعی که از همین حالا هم تبدیل به تیتر و موضوع اصلی بسیاری از رسانههای داخلی و حتی خارجی شده است. ابعاد و جزئیات دقیق واکنش ایران به خروج آمریکا تا حدود زیادی به تصمیمات سطوح عالی نظام و همچنین مذاکرات آینده با دیگر کشورهای عضو برجام یعنی اروپاییها به همراه چین و روسیه بستگی دارد. بااینحال، به نظر میرسد در شرایط حساس و تعیینکننده کنونی، چه در ارائه تحلیل و چه در تصمیمات اتخاذی باید ملاحظات زیر را مدنظر قرار داد.
نگوییم چون آمریکا از برجام خارجشده ما هم باید خارج شویم. این گزاره اگرچه ممکن است بهظاهر نمایان گر عزت و غرور ملی باشد اما واقعیت این است که چندان عاقلانه و واقعبینانه نیست. خواستها، شرایط و امکانات ما با آمریکا در شرایط کنونی و در رابطه با برجام متفاوت است. آنچه باید مبنای رفتار ما و تصمیمگیری در این زمینه قرار بگیرد این است که پیامدهای خروج، هزینههای احتمالی آن برای ما و گزینههای جایگزین ما کدام است. با توجه به این موارد، به نظر نمیرسد که خروج از برجام حداقل در شرایط کنونی انتخاب صحیحی باشد.
تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از توافق را صرفاً ناشی از بیعقلی او ندانیم. اگر میخواهیم درک و تحلیل درستی از رفتار ترامپ داشته باشیم و سیاست صحیحی در مقابل او اتخاذ کنیم، باید بفهمیم که مبنای تصمیمگیری او درباره خروج از برجام و محاسبات وی در این زمینه چیست که به چنین نتیجهای ختم شد. واقعیت این است که خارج از مسائل داخلی و مصارفی که خروج از برجام در صحنه داخلی برای ترامپ دارد، بر اساس محاسبات و تصوراتی که او از ایران و تحولات ایران دارد اقدام او چندان هم غیرعقلانی و از روی پیشبینیناپذیری و اتخاذ تصمیمات ناگهانی نیست. تصور ترامپ و همفکران او این است که باید فشار بیشتری به جمهوری اسلامی ایران وارد کرد و الآن بهترین فرصت برای این کار است. از منظر آنها، با توجه به اعتراضات اخیر در داخل ایران، مشکلات اقتصادی و افزایش نارضایتی از نظام (بهزعم ترامپ)، بهترین راه مقابله با ایران در شرایط کنونی تشدید فشارهای اقتصادی است تا به این طریق روند اعتراضات و نارضایتیها در ایران تشدید شود. بنابراین، فارغ از اینکه محاسبات ترامپ از دید ما چقدر درست یا نادرست باشند و چقدر از آن خوشمان بیاید یا خیر، باید این مؤلفه را درباره تحلیل رفتار او و اتخاذ واکنش مناسب به او لحاظ کنیم.
کمپین بینالمللی برای اثبات حقانیت خود و عهدشکنی آمریکا راه بی اندازیم اما بیشازحد روی افکار عمومی بینالمللی و زیر سؤال رفتن وجهه آمریکا دلخوش نکنیم. آمریکا برای دههها سیاست ایران هراسی را دنبال کرده است و متأسفانه تا حدود زیادی نیز موفق شده بود. تلاش آمریکا همواره بهویژه در مقطع مطرحشدن برنامه هستهای ایران این بود که ایران را بهعنوان کشوری که اصول و قوانین بینالمللی را نقض کرده و ضمن تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتارجمعی، پذیرای هیچگونه مذاکره و موافقتنامهای نیست. تصمیم نظام به مذاکرات هستهای و درنهایت انعقاد توافق هستهای و پایبندی کامل به آن در چند سال اخیر تا حدودی توانست این تصویر را اصلاح کند. حالا با خروج آمریکا از توافق و عهدشکنی آشکار این کشور در شرایطی که تمام کشورهای دیگر عضو برجام و همچنین آژانس بینالمللی انرژی اتمی از پایبندی ایران سخن میگوید، فضای مناسبی برای مانور بیشتر ایران در این زمینه فراهم آورده است. بهویژه که تصمیمات دیگر ترامپ مانند خروج از توافقنامه پاریس و عدم تعهد و پایبندی او به اصول اخلاقی و معاهدات حقوقی، باعث شکلگیری یک نگرش منفی نسبت به شخص او و آمریکا در جهان شده است. بنابراین، ازیکطرف مقامات رسمی، دیپلماتها و رسانههای ایران باید از فرصت استفاده کرده بر حقانیت ایران و عهدشکنی آمریکا تأکید کنند. از طرف دیگر، تمام ایرانیان سراسر جهان که در رسانهها بینالمللی و فضای مجازی حضور و فعالیت دارند میتوانند در این زمینه روشنگری کنند.
بااینحال، نباید چه در تحلیلها و چه در تصمیمگیریهای خود وزن و اهمیت این مسئله را برای آمریکا بیشازحد ارزیابی کنیم. زیرا اولاً میزان واکنش منفی افکار عمومی جهان و آمریکا به این اقدام ترامپ به مقداری که ما میخواهیم و فکر میکنیم نیست. ثانیاً، ترامپ با اقدامات و تصمیمات گذشته خود نشان داده است که اهمیت چندانی برای این موضوع قائل نیست.
طلبکار باشیم؛ الآن بهترین فرصت برای امتیاز گیری است. با توجه به اینکه از یکسو آمریکا بهوضوح ناقض برجام بوده و افکار عمومی، متحدان آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم به این مسئله واقف و معترف هستند. و از سوی دیگر همه بهنوعی منتظر واکنش و اقدام جدی ایران به خروج آمریکا بوده و آن را برای پاسخ به آمریکا محق میدانند، ایران حالا میتواند از موضع طلبکارانه برخورد کند. درواقع، الآن بهترین فرصت برای مشروط کردن ماندن در توافق از سوی ایران است که میتواند به اشکال مختلف انجام شود. اما نکته قابلتوجه این است که این مطالبه امتیاز و مشروط کردن باید بهگونهای و به میزانی باشد که ضمناً طرفهای دیگر را نیز به ماندن در توافق متقاعد کند.
تصور نکنیم آمریکا ازاینپس به کناری نشسته و نظاره میکند. همانطور که گفته شد، دونالد ترامپ بر مبنای محاسبات خاص خود و در راستای اهداف کلانتر از برجام خارج شد. باوجوداینکه تا همین حالا هم دولت آمریکا توانسته بود ایران را از بسیاری از مزایای برجام محروم کند، اما او تمام هزینهها و سرزنشهای خروج از برجام را متقبل شد. طبیعتاً قصد ترامپ تشدید فشار بر ایران و اعمال محدودیتهای بیشتر است. مهمترین مثال در این زمینه میتواند تلاش برای تحریم نفت و بانک مرکزی ایران از طریق اعمال تحریمهای ثانویه باشد.
بیشازحد روی اروپا حساب نکنیم. اروپا تاکنون نشان داده که از برجام حمایت میکند. این مسئله ازیکطرف با رویکرد اروپا در مدیریت نظام بینالمللی و بحرانهای جهانی و ترجیح دیپلماسی و سازمانهای بینالمللی بر زور و یکجانبهگرایی از سوی آنها همخوانی دارد و از سوی دیگر در راستای منافع اقتصادی و همچنین ملاحظات امنیتی کشورهای اروپایی معنا پیدا میکند. باوجود “تمایل” اروپا مبنی بر حفظ برجام و تلاش برای نگهداشتن ایران در این توافق، باید دید آیا آنها “توان” مقابله با اقدامات آینده ترامپ و یا ارائه امتیازهای کافی به ایران برای راضی کردن ما به ماندن در برجام را دارند. گذر زمان نشان خواهد داد که ما با اروپای دهه ۱۹۹۰ مواجهیم که در مقابل تحریمهای داماتو قاطعانه ایستاد یا با اروپایی دور نخست مذاکرات هستهای (۲۰۰۳-۲۰۰۵) که عملاً نتوانست مستقل از آمریکا به تعهدات خود در قبال ایران پایبند بماند.
از این اقدام ترامپ برای تقویت انسجام و وحدت ملی و آمادگی برای اقدامات و فشارهای آینده بر ایران استفاده کنیم. برجام را سیاسی نکنیم و آن را به این بهانه که دستاورد دولت آقای روحانی است موردحمله قرار ندهیم. این دقیقاً بازی در زمین ترامپ است. آنچه ما در حال حاضر بیش از همیشه به آن نیازمندیم، وحدت، انسجام و همبستگی است که هم باید در بین سیاستمداران و هم بین مردم و سیاستمداران تقویت شود. مردم ایران در سالهای اخیر یک رویکرد انتقادی نسبت به رفتار خارجی ایران پیدا کرده و بعضاً بیش از آنکه از اقدامات دولت خود حمایت کنند، رفتارهای دشمنان و رقبای ایران را توجیه میکنند. دولت ایران همانگونه که برای اثبات حقانیت خود در عرصه بینالمللی و در نزد افکار عمومی دنیا باید تلاش کند، باید عقلایی بودن و رفتار بر مبنای منافع ملی را نیز برای مردم در داخل تشریح و تبیین کند و ضمن تقویت غرور و اتحاد ملی زمینه را برای تقویت همبستگی ملت ایران در پاسخ به اقدام دولت آمریکا بیشازپیش فراهم کند. روزهای دشواری در پیش است و دولت ایران بیش از هر چیزی و هرکسی نیازمند حمایت و همراهی قاطع ملت است.
منتشر شده در پایگاه تحلیل خبری نامه در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷