انتخابات تمام شد و حسن روحانی مجدداً باید بار مسئولیت ریاست جمهوری را بر دوش بکشد. قاعدتاً یکی از مهمترین مخاطرات وی در دوره دوم، وضعیت شکننده اقتصاد است. دولت با دوگانهایی بغرنج در این عرصه روبهروست: باید ازیکطرف به دنبال حفظ تورم باشد و از دیگر سو به دنبال برونرفت از رکود. باید ازیکطرف هزینههای دولت را کاهش دهد و از طرف دیگر بخش قابلتوجهی از مردم که آسیب جدی از شرایط رکودی دیدهاند را تحت حمایت قرار دهد. باید هم به حال بحران بانکی فکری نماید و هم به دنبال خنثیسازی بمب نقدینگی باشد. به باور نگارنده، اولویتدهی به اقدامات زیر کمک زیادی به دولت برای مدیریت این دوگانها خواهد کرد.
هدفمندسازی واقعی یارانههارقم پرداختی سالانه برای یارانههای نقدی بین ۳ تا ۵ درصد GDP تخمین زده میشود. اگر پرداخت یارانه نقدی مثلاً به سه دهک پایین درآمدی محدود شود، این رقم به حدود ۱ تا ۲ درصد کاهش مییابد. ضمن اینکه افزایش مستمر در سطح عمومی قیمتها پس از اجرای شوک قیمتی حاملهای انرژی عملاً باعث شده است که بهنوعی این کالاها مجدداً مشمول یارانه شوند. بنابراین اثرات هدفمندسازی واقعی فراتر از این خواهد بود. حذف یارانه این حاملها متناسب با سطح مصرف و بهصورت پلهای میتواند بخش قابلتوجهی از بار مالی دولت را کاهش دهد. همزمان دولت میتواند جهت کاهش فشار اقتصادی بر اقشار مستضعف به کالاهایی که اصابت آنها به گروه هدف بالاست (مانند نان)، سوبسید اختصاص دهد.
استفاده از ظرفیت پروژههای ملی برای خنثی کردن بمب نقدینگیدولت باید با اتکا به سازوکارها، فرآیندها و ابزارهای مناسب، نقدینگی موجود در اقتصاد را جذب پروژههای ملی و زیربنایی واجد روابط پیشینی و پسینی بالا کند (مانند اجرای مدل بومیشده صندوق سرمایهگذاری پروژه در تأمین مالی توسعه میادین مشترک گازی و نفتی). استفاده مناسب از این ابزارها میتواند همزمان با ایجاد تولید و اشتغال، به خنثیسازی بمب نقدینگی نیز کمک شایانی کند.
اصلاح نظام بانکی و کاهش غیردستوری نرخ بهره بانکینرخ بهره حقیقی رسمی برای اولین بار بعد از انقلاب به بالاترین سطح خود (بیش از ۱۰ درصد) رسیده است. پیشرو بودن بانکها و مؤسسات بد نقش اصلی را در تحقق این معضل ایفا میکنند. بهعبارتدیگر بانکها و مؤسسات بد به دلیل عطش بیشتر به سپردهها، حاضرند نرخ بهره بالاتری به آنها بپردازند و با توجه به رقابت قیمتی شکلگرفته در جذب سپردهها عملاً نرخگذار اصلی در این بازار باشند. سپردههای جدید جذبشده توسط آنها نه در فعالیتهای تولیدی که در تسویه بدهیهای سررسید شده آنان به کار خواهد رفت و درواقع ورشکستگی آنها را به تعویق خواهد انداخت. بر این اساس، لازم است که دولت هر چه سریعتر اجرای طرح نجات بانکی که شامل برخورد با بانکها و مؤسسات بد است را در اولویت قرار دهد.
حل بحران صندوقهای بازنشستگیبنا به اعلام معاون اقتصادی وزیر رفاه، مجموع بدهی دولت به صندوقهای تحت پوشش این وزارتخانه حدود ۱۷۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده است. ضمن اینکه در سال گذشته، دولت به این صندوقها حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان کمک کرده است یعنی حدود سه درصد از تولید ناخالص داخلی کشور. برای اینکه فهم بهتری از این عدد داشته باشیم، کافی است بدانیم رقم تخصیص دادهشده به پروژههای عمرانی در پنجماهه نخست ۹۵ پنج هزار میلیارد تومان بوده است. متأسفانه این کمک روندی افزایشی دارد و برای امکان ایفای تعهدات این صندوقها در قبال بازنشستگان، برآورد میشود که دولت باید در سال جاری رقمی حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان به آنها کمک کند. وضعیت هرم جمعیتی کشور، شکاف بالا و فزاینده بین میانگین سن بازنشستگی و سن امید به زندگی، وضعیت نامناسب سرمایهگذاری صندوقها و سهم روزافزون بدهیهای دولت در داراییهای صندوقها، اصلاح آنها را ناگزیر ساخته است. درواقع، یکی از علل تعمیق رکود را میتوان کاهش قابلتوجه بودجه عمرانی دولت دانست و یکی از دلایل اصلی کاهش بودجه عمرانی را همحجم قابلتوجه کمک دولت به این صندوقها.