اقتصاد سیاسی, حوزه های تخصصی, حکمرانی در عمل, حکمرانی در عمل برگزارشده, حکمرانی در عمل گزارش, سیاستهای مالی
طرح و تشریح مسئله:
“دشواری تامین مالی” در سالیان اخیر همواره یکی از اصلیترین دغدغه های عنوان شده در طرح های پایش فضای کسب و کار بوده است. تولیدکنندگان با استفاده از تامین مالی بیرونی می توانند نیازهای امروز خود را متکی بر درآمد فردا تامین کرده و فعالیت خود را گسترش دهند. تامین وجوه برای سرمایه گذاری و سرمایه در گردش مهمترین مصادیق این نیازها هستند. افزایش هزینهی تامین مالی موجب تضعیف دسترسی بنگاه ها به وجوه نقد شده و کاهش فعالیت های اقتصادی را در پی دارد. هزینه ی نرخ بهره و هزینه ی ناشی از عدم دسترسی به منابع مالی، مهمترین هزینه های تامین مالی هستند. صدرنشینی “دشواری تامین مالی” در پایش های فضای کسب و کار ترجمانی از هزینه ی بالای تامین مالی بوده که موجب تضعیف بنیه ی تولیدی کشور می گردد.
سؤالات محوری جلسه:
۱- شناسایی عوامل موثر بر سختی تامین مالی تولید در ایران
۲- چگونگی سیاستگذاری بایسته دولت در جهت تخفیف مشکلات ناشی از سختی تامین تولید
تشریح بیانات سخنران:
مسئلهی تامین مالی در سالیان اخیر همواره از مهمترین دغدغه های عنوان شده از سوی تولیدکنندگان و از چالش های مهم سیاستگذاران بوده است. فشار تقاضا، اخلال عرضه، نبود نهادهای تخصصی تامین مالی و توسعه نیافتگی ابزارهای مالی از مشکلات نظام مالی در ایفای نقش تامین مالی هستند. فراتر از این ها، مشکلات ناشی از سیاستگذاری بیرونی نظام مالی، کارایی نظام مالی در تامین مالی را با اخلال مواجه کرده است. عدم ثبات اقتصاد کلان، تسهیلات تکلیفی به نظام بانکی و بدهی های دولت به بانک ها و پیمانکاران، مسائل بیرونی هستند که کارایی نظام مالی را متاثر کرده و اصلاح آنها بر هرگونه برنامه ی دیگر مقدم است.
تامین مالی به مثابه ی بازار
در این چارچوب طرف تقاضای تامین مالی و طرف عرضه ی تامین مالی در این بازار حضور دارد. در طرف تقاضا، ما همیشه با فشار تقاضا رو به رو بودیم. از جمله دلایل فشار تقاضای تامین مالی در کشور ما تورم بالاست. در شرایطی که قیمت ها در حال افزایش هستند و ما سرکوب نرخ بهره داریم که موجب منفی شدن نرخ بهره می شود؛ وام گرفتن به مثابه ی آربیتراژ در هر شرایطی یک سیاست بهینه است. پس هر بازیگری تا جایی که می تواند وام میگیرد و این باعث افزایش تقاضای وام میشود. از طرف دیگر در اقتصاد تورمی ما بازیگران ابزار پوشش ریسک (hedge) ندارند. در این شرایط نگهداری کالا به مثابه ابزار پوشش ریسک مطرح می شود. افزایش افزایش موجودی انبار در بنگاهها موجب تقاضای کاذب سرمایه در گردش شده و تقاضای تامین مالی را افزایش میدهد.
عرضه تامین مالی به صورت کلی از ۴ منبع میتواند انجام شود:
- تامین مالی داخلی از سود بنگاه: وضعیت رکودی چند سال اخیر باعث شده سود بنگاه ها کاهش پیدا کند و بنگاه ها نمیتوانند از این مسیر تامین مالی انجام دهند.
- روابط تجاری مانند استفاده از چک: مقیاس این بخش متناسب با حجم اقتصاد ایران نیست؛ از همین رو بنگاه ها نمیتوانند استفاده لازم را از این ابزار داشته باشند.
- بازار سرمایه: بازار سرمایه نسبت به ابعاد اقتصاد ایران کوچک است و به مثابه یک ابزار تامین مالی خوب برای بنگاه ها کار نمیکند. ما این را میتوانیم از حجم کل بازار، سهم سهام شناور و حجم بازار اولیه نشانههای این امر هستند. مجموع این شواهد نشان میدهد بازار سرمایه ابزار تامین مالی مناسبی برای بنگاه نیست.
- بانک: تامین مالی بانکی عملا تنها ابزار تامین مالی در دسترس بخش تولید است.
معضلات نظام بانکی در ایفای نقش تامین مالی تولید
بانکداری شرکتی: این امرموجب شده بسیاری از بانک ها عملا وظیفه بانکی را انجام نداده به بازوی تامین مالی نهاد های خاص تبدیل شوند. ایجاد بانک توسط نهاد های خاص موجب کانالیزه شدن سرمایه در جامعه میشود و دسترسی بنگاه ها به تامین مالی را کاهش میدهد. از دیگر رو کارکرد اصلی بانک در انتخاب پروژه (screening) و نظارت پروژه (monitoring) در بانکداری شرکتی بی معنی می شود.
تمایل بانک به تامین مالی شرکت های بزرگ: بانک فی نفسه تمایل به تامین مالی بنگاه های بزرگ دارد. بانک حتی اگر بخواهد پروژه را انتخاب و بر آن نظارت کند باید هزینه هایی را بپردازد. انتخاب پروژه و نظارت بر بنگاههای بزرگ نسبت به بنگاه های کوچک ساده تر است. در نتیجه نظام بانکمحور، بنگاه های بزرگ دسترسی بهتری به منابع تامین مالی دارند که این امر خلا تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط شده و رشد آنها را کاهش میدهد. تجربه ی جهانی بانکداری شرکتی نیز موید اثرگذاری منفی این امر بر عملکرد بانک است.
نقش تامین مالی در چرخه ی عمر بنگاه
بنگاه در هر مرحله از چرخه ی عمر خود از جوانی تا پیری، اقتضائات تامین مالی بنگاه متفاوتی دارد. بنگاه نوپا ریسک بیشتر همراه با سوددهی بیشتری دارد. درموقع جوانی ریسک بنگاه بالاتر و سود دهیاش بیشتر است. تامین مالی چنین بنگاهی نیازمند نهادهای تخصصی است. از دیگر رو شرایط تامین مالی بنگاه مسن نیز متفاوت است. برخی از این بنگاه ها باید ورشکسته شوند و بعضی با تامین مالی قابل احیا هستند. تامین مالی این امر سازوکار مجزایی میطلبد. نظام مالی ما نهاد های متناسب برای تامین مالی بنگاه در شرایط مختلف را ندارد و همه ی این ها به بانک مراجعه می کنند و بانک هم استاندارد مجزایی برا تامین مالی بنگاه در شرایط مختلف را ندارد.
عدم بهره مندی از ابزارهای مالی روز دنیا
اقتضائات بانکداری اسلامی و استفاده از ابزارهای اسلامی موجب شده ما چندین سال درگیر تطبیق ابزارهای مالی موجود در دنیا با قیود فقهی باشیم. از همین رو ما هنوز هم نتوانسته ایم از ابزارهای مالی مصطلح استفاده کنیم که این امر دلیل دیگر عدم توسعه نظام مالی ماست.
توصیه سیاستی به منظور بهبود شرایط تامین مالی
به صورت کلی برای بهبود وضعیت نظام تامین مالی دو دسته توصیه می توان ارائه داد:
- سیاست های بیرونی اثرگذار بر نظام بانکی: ساختار معیوب اقتصاد موجب شکل گیری بنگاه های بد میشود. این بنگاه ها به دلیل عملکرد غیربهینه نمی توانند از نظام مالی تامین شوند. حال ما برای نجات چنین بنگاه هایی تامین مالی اجباری را به نظام بانکی تحمیل می کنیم که این هم موجب استمرار فعالیت های غیر بهینهی آن بنگاهها شده و کژ کارکردی نظام مالی را در پی دارد. دولت سه نرخ کلیدی تورم، ارز و بهره را در دست دارد که این سه نرخ بر وضعیت اقتصاد و نظام مالی تاثیرگذار است. مدیریت درست این سه نرخ و اصلاح وضعیت اقتصاد کلان پیشنیاز بهبود شرایط تامین مالی است.
- تنظیمگری درونی نظام مالی: در سالهای اخیر اغلب صنایع در دنیا با کاهش مقرارت و تنظیمگری مواجه بوده اند. با این حال صنعت مالی شاهد افزایش حجم تنظیمگری بوده که این امر ریشه در شرایط حساس نظام بانکی دارد.
حضور دولت به مثابه ی تامینکننده ی مالی
تامین مالی با بودجهی دولتی از دو جهت در شرایط فعلی راهگشا نیست:
- دولت برنده گزین خوبی نیست: تجارب جهانی و تجارب خود ما نشان میدهد دولت نمیتواند بنگاههای خوب را شناسایی و تامین مالی کند. از این رو ورود دولت به این زمینه موجب اتلاف منابع میشود.
- تقدم تسویه ی بدهی های دولت: اگر دولت واقعا منابع مالی مناسبی در اختیار دارد؛ تسویه بدهی های دولت بر همه چیز مقدم است. بدهی های دولت به بانک ها تامین مالی آنها را با مشکل مواجه کرده است. از طرف دیگر بدهی دولت به پیمانکارها آنها را مقروض نظام بانکی می کند و افزایش مطالبات غیر جاری بانک ها را در پی دارد. با توجه به شرایط فعلی بعید است که منابع دولت حتی کفاف تسویه بدهیهایش را بدهد و عملا منابعی برای تامین مالی مستقیم نمی ماند.
معرفی مهمان:
دکتر علی ابراهیم نژاد
عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف